رفتار تبعیضآمیز والدین با فرزندان چه پیامدهایی دارد؟
تأثیر رفتار متفاوت والدین بر فرزندان ممکن است تا بزرگسالی ادامه داشته باشد؛ در مطالعات انجامشده جانبداری مادرانه با افسردگی بالاتر در فرزندان بزرگسال مرتبط بوده است. تأثیر این سوگیری ممکن است تا سنین پیری نیز ادامه داشته باشد، زیرا والدین همچنان با فرزندان بزرگسال خود رفتار تبعیضآمیزی دارند.
درحالیکه مسئولیت این امر برعهده والدین است و نه فرزندان، طرفداری میتواند به پیوند میان فرزندان آسیب بزند و موجب افزایش تنش و درگیری بین آنها شود. این امر بهویژه از آن جهت نگرانکننده است که داشتن روابط خوب با خواهران و برادران برای سلامتی و شادی ما مهم است.
با توجه به زیانبار بودن این رفتار، آیا والدین نمیتوانند بهسادگی از تبعیض قائل شدن بین فرزندانشان اجتناب کنند؟ بهنظر کرامر، آنها ممکن است عمداً این کار را انجام ندهند و احتمالاً حتی از این کار آگاه نیستند. او میگوید: «ممکن است علت آغاز رفتار تبعیضآمیز آن باشد که آنها شباهتهایی بین خود و فرزندشان میبینند و ارتباط بیشتری با او برقرار میکنند.»
پژوهشهای کرامر روی نوجوانان و والدین آنها نشان داده است که خانوادهها معمولاً دراینباره صحبت نمیکنند و این امر رفع آسیب یا سوء تفاهم را دشوارتر میکند. کرامر میگوید:
ما در خانواده خود هرگز مسئله جانبداری را مطرح نکردیم. اما پس از آن اظهارنظر ناگهانی برادرم دراینباره که من فرزند مورد علاقه پدرم بودم، تصمیم گرفتم در این مورد بیشتر بدانم. در ابتدا از برادرم سوال کردم که چرا این حرف را زد. او پاسخ داد که پدر یکبار به این خاطر که او مرا با مول(دستگاه حفاری تونل مجموعه تلویزیونی تاندربرد) ترسانده، سرزنش کرده بود.
وقتی من و خواهر و برادرانم بیشتر صحبت میکردیم، به خاطر میآوردیم که گاهی مادرم با برادر بزرگمان رفتار ترجیحی داشت که شاید به این دلیل بود که فرزند اولش بود. در همین حال، پدرمان غالباً از زیرکی برادر وسطی ما تعریف میکرد. چنین مواردی شاید بیاهمیت بهنظر برسند، اما بهراحتی میتوان فهمید که میتوانند تقویت شوند و حتی به رنجش منجر شوند.
این امکان وجود دارد که تأثیر رفتار تبعیضآمیز در خانواده ما با این واقعیت خنثی شده که ما شش نفر هستیم و این موضوع که پنج نفرمان کوکتل میگو را دریافت نمیکردیم، میتوانست موضوعی برای شوخی کردن باشد. وقتی برادر وسطیمان میآمد، همه ما همچنان میتوانستیم از کوکتل میگو لذت ببریم.
خانوادهای را تصور کنید که فقط دو فرزند دارند و یکی از آنها ناهار کوکتل میگو دریافت میکند درحالیکه به دیگری همیشه غذای سادهای داده میشود: او احتمالاً احساس خواهد کرد که مورد ظلم واقع شده یا درحال تنبیه شدن است یا از خانواده کنار گذاشته شده است.
گروهی از پژوهشگران آمریکایی به مدت دو دهه خانوادهها را ردیابی کردند تا درک بهتری از ارتباط بین نسلها به دست آورند. پژوهشگران از پدران و مادران پرسیدند: «با کدام یک از فرزندان خود احساس نزدیکی عاطفی بیشتری میکنید؟» پس از اندکی تأمل، نسبت بالایی از مادران (۷۵ درصد) به یکی از فرزندان خود اشاره کردند. بقیه هیچ کدام را انتخاب نکردند یا گفتند با همه احساس نزدیکی مشابهی دارند.
همچنین از والدین پرسیده شد که با کدامیک از فرزندان خود احساس درگیری و دلسردی بیشتری میکنید. پیامدهای این امر در تمام طول عمر کودک باقی میماند؛ فرزندی که در اوایل کودکی بهعنوان فرزند ناامیدکننده انتخاب شده، در مراحل بعدی زندگی نیز به همین شکل با او رفتار میشود.
ترتیب تولد در برخی از جنبههای طرفداری نقش داشت، اما تأثیر آن به اندازهای که غالباً تصور میشود، نبود. پژوهشگران ترتیب تولد را بهعنوان عامل تعیین کننده در رفتار تبعیضآمیز والدین تشخیص ندادند. از دیدگاه نزدیکی عاطفی، فرزند آخر نسبت به فرزندان وسط یا فرزند اول بیشتر انتخاب میشود. اما قویترین عامل نزدیکی عاطفی، احساس تشابه فرزند به والدین بود.